پاییز یک
سلام
طبق سنتی مسبوق*، همین اول فصلی کشکولی ارائه میدهیم تا که قبول افتد و که در نظر آید
در درایو E لبتاپ، یک پوشه دارم از فیلمهای دانلودی! دیشب هواشناس رو دیدم. قشنگ بود. (ورزش تیر و کمان، شیک است ها)
در این فیلم، مراسم سوگواری در زمان حیات هم جالب انگیز بید.
". اینجا جاییه که دوستان و اقوام دور هم جمع شدن. درست همانطور که میرن به مراسم سوگواری، فقط با این تفاوت که اون فرد زنده است تا بتونه همه رو ببینه"
اینم یک خاظره جالب از اینجا
"امروز تو راه شاهرود به سبزوار چند تا تابلوی سوال و جواب جالب بود. یه سوالش این بود که چرا دود از دودکش بالا میره؟ من دیگه داشت خوابم می برد که این سوال رو خوندم و فکر کردم که چرا؟حتما چون هوای گرم سبکه و میره بالا و از این حرفها. چند کیلومتر بعدترش پاسخ رو نوشته بود: چون ظاهرا چاره ی دیگه ای نداره.! من و همسری کلی خندیدیم و خواب از سرمون پرید. واقعا کار جالبی بود."
و
۷ سال است که با افتخار دیپلم گرفتهام ، ۷ سال و کمی بیشتر دانشجوی پزشکی و مابقی پزشک و کارهای مربوطه
۲۷ سال است روپوش سفید پزشکی پوشیدهام و در بیمارستان و درمانگاه و مطب نفس میکشم.
و حالا پس از ۲۷ سال فهمیدهام که:
* گویا یکی از سنتهای علمای گذشته ما، نوشتن کشکول بوده است. که شاید معروفترین آنها کشکول شیخ بهایی علیه الرحمه باشد. در کشکول، بیشتر سخنان و نکات زیبایی که از این طرف و آن طرف به دست میآمده، نوشته میشده است.
سلام
تابستان بیست و یک
مناسبتی نوشت: از وبلاگ زمزم-مهربان مینو، دعوت شدم به نوشتن درباره یک موضوع جالب انگیز: ماجرای وبلاگ نویسی من
هرچند 31 آگوست (نهم شهریور ماه) روز جهانی وبلاگ بود ( ترکیبی از دو واژه وب -فضای وب و لاگ -واژه یونانی به معنی دفتر گزارش سفر کشتیها! البته لاگ در زبان تخصصی کامپیوتر به پروندههایی گفته میشود که گزارش وقایع را ثبت میکند)
که اکنون نیز در یک بازی نگارشی به صورت 31og نوشته میشود تا یادآور کلمه بلاگ باشد.
با اینحال گویا وبلاگ نویسی فارسی، در تاریخ شانزده شهریور 1380 آغاز شده است. روزی که سلمان جریری اولین مطلب فارسی را در صفحه وبلاگ شخصیاش روی اینترنت قرار داد. آن هم توضیحی درباره weblog !
ادامه مطلبسلام
تابستان هفده
گاهی وقتها کلمات مرا درگیر میکنند و بدنبال خود میکشانند
این بار سوزن! به دهکده گیر کرد
اول میخواهم درباره سرماخوردگی، عاملی برای سلامتی بیشتر! حرف بزنم.
خب وقتی آبریزش بینی داری و فِرت و فِرت باید این آب روان را جمع کنی. دستمال کاغذی هم گران است و البته دماغت هم، اگر مرتب از دستمال(کاغذی و غیرکاغذی)، استفاده کنی پوستش کنده میشود. ناچار میشوی خودت را به شیر آب برسانی و جانانه فین کنی. فقط
این فین کردن! گاه به دقیقه نمیکشد و همطاف مرتب بلند میشود میرود فین میکند و باز مینشیند. خب همین نشست و برخاست خودش ورزش است. نیست؟ (ورزش هم عاملی است برای سلامتی بیشتر)
حالا دانستههای من درباره دهکده
ادامه مطلبسلام
خر جانوری است که در ایران بسر میبرد و همچنین گورخر از جانوران بومی ایران است و نژاد خر از ایران به سایر کشورهای جهان رفت !
فرانتز آل تیم -ایران شناس آلمانی!
نمی شود از خر نوشت و یاد قصاید ناصرخسرو نیافتاد. ( گویا در ادبیات مکتوب بیشترین استفاده از این کلمه "خر" را ناصرخسرو برده البته در کنار کلمه "خرد")
یقینا شما هم میدانید مردانی بودهاند که در چهل سالگی متحول شدهاند و با اندیشه و خرد خویش، بخشی از تاریخ را به نام و یاد خود اختصاص دادهاند. ناصرخسرو! یکی از کسانی است که بعد از یک رویا و در چهل سالگی دگرگونی فکری عظیمی را تجربه کرد و مسیری متعالی را پیمود.
ادامه مطلب
درباره این سایت